مندرجات کا رخ کریں

"سعد بن عبادہ" کے نسخوں کے درمیان فرق

م
کوئی خلاصۂ ترمیم نہیں
imported>Mabbassi
مکوئی خلاصۂ ترمیم نہیں
imported>Mabbassi
مکوئی خلاصۂ ترمیم نہیں
سطر 1: سطر 1:
سَعد بن عُبادہ خَزرَجی(متوفا ۱۵ق) [[انصار]] کے علمبردار ، [[جنگ احزاب]] میں رسول کے مشاور اور دیگر کئی غزوات میں [[پیغمبر]] کے ساتھ رہے ۔ سعد [[مدینے]] کے بزرگان اور اشراف  اور  قبیلۂ خزرج کے رئیس تھے ۔[[اسلام]] سے پہلے '''سعد کامل''' کے نام سے جانے جاتے ۔ [[رسول اکرم]] کے ساتھ  [[بیعت عقبہ|پیمان عقبہ]] میں  سعد بارہ نقبا میں سے ایک تھے۔
سَعد بن عُبادہ خَزرَجی(متوفا ۱۵ق) [[انصار]] کے علمبردار ، [[جنگ احزاب]] میں رسول کے مشاور اور دیگر کئی غزوات میں [[پیغمبر]] کے ساتھ رہے ۔ سعد [[مدینے]] کے بزرگان اور اشراف  اور  قبیلۂ خزرج کے رئیس تھے ۔[[اسلام]] سے پہلے '''سعد کامل''' کے نام سے جانے جاتے ۔ [[رسول اکرم]] کے ساتھ  [[بیعت عقبہ|پیمان عقبہ]] میں  سعد بارہ نقبا میں سے ایک تھے۔


[[رسول اللہ]] کے وصال کے بعد بعض انصار کے بزرگ [[سقیفہ]] میں جمع ہوئے اور [[خلافت]] کیلئے انکی نگاہ سعد بن عبادہ پر ٹھہری تھی لیکن [[حضرت ابو بکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]] اور [[ابو عبیدہ جراح|ابو عبیدہ]] کے آنے سے  سقیفہ کے اکٹھ نے حضرت ابو بکر کی طرف میلان پیدا کر لیا اور انہوں نے حضرت ابوبکر کی  [[بیعت]] کر لی۔ لیکن سعد نے خلیفۂ اول و دوم کی بیعت نہیں کی اور آخرکار دوسری خلافت کے دوران قتل ہوئے اور اسکے قتل کو جنات کی طرف نسبت دی گئی۔
[[رسول اللہ]] کے وصال کے بعد بعض انصار کے بزرگ [[سقیفہ]] میں جمع ہوئے اور [[خلافت]] کیلئے انکی نگاہ سعد بن عبادہ پر ٹھہری تھی لیکن [[حضرت ابو بکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]] اور [[ابو عبیدہ جراح|ابو عبیدہ]] کے آنے سے  سقیفہ کے اکٹھ نے حضرت ابو بکر کی طرف میلان پیدا کر لیا اور انہوں نے حضرت ابوبکر کی  [[بیعت]] کر لی۔ لیکن سعد نے [[ابوبکر بن ابوقحافہ|خلیفۂ اول]] و [[عمر بن خطاب|دوم]] کی بیعت نہیں کی اور آخرکار دوسری خلافت کے دوران قتل ہوئے اور اسکے قتل کو جنات کی طرف نسبت دی گئی۔
==خاندان==
==خاندان==
<!--
نام کامل او، سَعد بن عُبادة بن دُلَیم بن حارثه خَزرَجی است که با کنیه ابوثابت یا ابوقیس شناخته می‌شده است.
خاندان سعد از اشراف [[قبیله خزرج]] بودند و پدرش عباده از بزرگان قبیله خزرج در [[یثرب]] بود و مادرش عمره بنت مسعود بن قیس از بانوانی بود که با [[پیامبر اسلام]](ص) بیعت کرد و در [[سال پنجم هجری قمری|سال پنجم هجرت]] وفات نمود.<ref>رکـ: مزی، تہذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸؛ ابن حجر، تہذیب التہذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۳.</ref>
سعد از صحابۀ پیامبر اسلام(ص)، اهل مدینه، بزرگ قبیله خزرج در [[جاهلیت]] و [[اسلام]] بوده است.<ref>تستری، قاموس الرجال، ج۵، ص۴۸؛ رکـ: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۱.</ref> ابن حزم نوشته که وی ۲۱ [[حدیث]] از پیامبر(ص) نقل کرده است.<ref>ابن حزم، اسماء الصحابہ الرواة، ص۱۱۹.</ref> وی در زمان پیش از اسلام به جهت آشنایی با «خواندن و نوشتن، تیراندازی و شنا»، به سعد کامل معروف بوده است.<ref>ابن حجر، تہذیب التہذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ مزی، تہذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۸۵؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۳.</ref>
سعد و پدرانش در زمان جاهلیت به سیادت و سخاوتمندی معروف بودند، <ref>رکـ: حائری، منتہی المقال، ج۳، صص۳۲۲-۳۲۳؛ مزی، تہذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸؛ ابن حجر، تقریب التہذیب، ص۲۸۰؛ ابن اثیر، اسدالغابہ، ج۲، ص۲۹۹؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۸۵.</ref> و این شرافت و سیادت در زمان اسلام هم ادامه پیدا کرد و ایشان از اصحاب اطعام در مدینه بودند.<ref>تستری، قاموس الرجال، ج۵، ص۴۸.</ref> گفته شده که در هیچ خاندانی از عرب سابقه نداشته است که میهمانداری در چهار نسل به این صورت ادامه یابد و قیس پسر سعد نیکوکاریش از همه بیشتر بوده است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، صص۳۵۰-۳۵۱؛ ابن اثیر، اسدالغابہ، ج۲، ص۳۰۰.</ref>
در سخاوت سعد حکایات فراوانی ذکر شده است؛ نقل شده که دلیم، جد وی، منزلی داشته است که هر روز کسی از آن منزل ندا می‌داده است: «‌هر کس غذایی چرب و نرم می‌خواهد، به خانه دلیم بیاید.‌» پس از مرگ دلیم، این اطعام را عباده و بعد از او سعد و بعدها پسرش قیس ادامه دادند.<ref>رکـ: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۱؛ تستری، قاموس الرجال، ج۵، ص۵۴؛ مزی، تہذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۳.</ref>
همچنین ابن سیرین نقل کرده که پیامبر(ص)، هر شب [[اهل صفه]] را برای اطعام، میان [[صحابه|اصحاب]] تقسیم می‌کرد. بعضی یک نفر، برخی دو نفر و برخی بیشتر، اما سعد هر شب هشتاد نفر را برای اطعام به منزل می‌برد.<ref>تستری، قاموس الرجال، ج۵، ص۵۴؛ ابن حجر، تہذیب التہذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ مزی، تہذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۸۰.</ref>
پیامبر(ص) روزی پس از افطار در منزل سعد چنین دعا فرمود:
::روزه‌داران و نیکان بر سر سفره شما غذا بخورند، و فرشتگان بر شما درود فرستند.<ref>تستری، قاموس الرجال، ج۵، صص۵۳-۵۴.</ref>
سعد و فرزندانش، در فراهم کردن اسباب مراسم عروسی علی(ع) و [[فاطمه]] (س)، بسیار کمک کردند.<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ص۲۳۳.</ref>
==اسلام آوردن==
سعد بن عباده در [[بیعت عقبه]]، با هفتاد تن از [[انصار]] (اهل یثرب)، با رسول خدا(ص) [[بیعت]] کرد و زمانی که [[ایمان]] آورد به همراه [[منذر بن عمرو]] و [[ابودجانه|ابودُجانه]]، بت‌های [[بنی ساعده]] را شکست.<ref>رکـ: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۱؛ مزی، تہذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸، ص۲۷۹؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۴.</ref> او یکی از نقباء دوازده‌گانه بود که پیامبر به اشاره [[جبرئیل]] ایشان را تعیین کرد.<ref>رکـ: مزی، تہذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸؛ ابن حجر، تہذیب التہذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۱؛ ابن حجر، تقریب التہذیب، ص۲۸۰؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۹۳.</ref>
==حضور در غزوات==
سعد در بیشتر [[غزوات]] رسول خدا(ص) حضور داشت، اما در مورد حضور وی در [[غزوه بدر]]، اختلاف وجود دارد.<ref>رکـ: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۱؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۴، ص۴۴؛ ابن حجر، تقریب التہذیب، صص۲۸۰-۲۸۱؛ ابن اثیر، اسدالغابہ، ج۲، ص۲۹۹؛ مزی، تہذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸.</ref> او از افراد مورد اعتماد و مشورت پیامبر(ص) بود. در [[جنگ احزاب]] پیامبر(ص) پس از مشورت با سعد بن عباده و [[سعد بن معاذ]]، و سرسختی آنان در دفاع از حیثیت اسلام و پیامبر(ص)، ادامه مذاکره با سران مشرکین را رد کرد.<ref>رکـ: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، صص۱۶۲-۱۶۳؛ تستری، قاموس الرجال، ج۵، ص۴۸؛ ابن اثیر، اسدالغابہ، ج۲، ص۳۰۰.</ref>
وی از پرچمداران سپاه اسلام بود چنانکه نوشته شده، در تمام [[غزوه|غزوات]] پیامبر(ص)، پرچم [[مهاجرین]] به دست [[امام علی]](ع) و پرچم انصار در دست سعد بوده است.<ref>مزی، تہذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۸۰؛ طبرانی، العجم الکبیر، ج۶، ص۱۵، ح۵۳۵۶؛ سیوطی، جامع الاحادیث، جزء۳۶، ص۱۷۳، باب مسند عبدالله بن عباس، ح۳۹۰۳۲؛ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج۲۰، ص۲۴۹.</ref> هرچند در [[فتح مکه]] نیز پرچم به دست سعد بن عباده بود، <ref>رکـ: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۲.</ref> اما پس از آنکه سعد شعار خونریزی و انتقام‌جویی سرداد و گفتارش به گوش پیامبر(ص) رسید، حضرت فرمود: «علی(ع) خود را به او برساند و پرچم را از دستش گرفته و شعار مرحمت و عفو را اعلام نماید.» البته نقلی هم هست که [[قیس بن سعد بن عباده|قیس پسر سعد]]، مأمور به این امر شد.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، صص۱۶۳-۱۶۴؛ ابن اثیر، اسدالغابہ، ج۲، صص۳۰۰-۳۰۱.</ref>
==خلافت ابوبکر==
{{اصلی|ابوبکر}}
بعد از درگذشت پیامبر(ص)، سعد بن عباده به همراه برخی از بزرگان مسلمان شهر مدینه در [[واقعه سقیفه|سقیفۀ بنی ساعده]] به عنوان گزینه خلافت مطرح شد.<ref> ابن اثیر، اسدالغابہ، ج۲، ص۳۰۱؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۶.</ref> اما با ورود [[ابوبکر]]، [[عمر]] و [[ابوعبیده جراح]] به [[سقیفه بنی ساعده|سقیفه]]، مسلمانان حاضر در این مکان به سمت ابوبکر متمایل شدند و باوجود مخالفت فراوان سعد، با ابوبکر به عنوان خلیفه بیعت کردند. البته برخی می‌گویند سعد خودش ادعای خلافت نداشت، بلکه این خزرجیان بودند که تمایل به او داشتند.<ref>رکـ: شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، صص۲۳۳-۲۳۵؛ تستری، قاموس الرجال، ج۵، صص۴۹-۵۲.</ref> سعد هیچ‌گاه با خلفاء بیعت نکرد و قبیله‌اش نیز به تبعیت از او، با ابوبکر بیعت نکردند.<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۲۳۳.</ref> در مقابل برخی نوشته‌اند که سعد آهنگ خلافت کرد و چون به نوایی نرسید، با [[خلافت|خلیفه]] بیعت نکرد.<ref>رکـ: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۴؛ ابن حجر، تہذیب التہذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ مزی، تہذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۸۱؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۸۵.</ref>
پس از کناره‌گیری سعد، دستگاه خلافت تلاش کرد از سعد بیعت بگیرد اما سعد از بیعت استنکاف کرده و گفت:
::این دروغ را به خود نخواستم، به دیگری هم نخواهم و از برای خاطر دیگران به [[دوزخ]] نروم.<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۲۳۳.</ref>
==خلافت عمر==
داستان عدم بیعت سعد با خلیفه اول، در زمان عمر هم تکرار شد. هرچه [[خلیفه دوم]] در بیعت گرفتن از سعد اصرار کرد، راه به جایی نبرد. نقل شده که کثرت و قوت قبیله سعد، دستگاه حاکمه را از تعرض به سعد باز می‌داشت.<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۲۳۳.</ref>
پسر سعد روزی عمر را نصیحت می‌کند که «‌سعد سوگند یاد کرده که با شما بیعت نکند و شما هم نمی‌توانید به اجبار از او بیعت بگیرید مگر آنکه او را بکشید! قتل او هم منوط به قتل همه قبیلۀ خزرج و قتل خزرج منوط به قتل اوس است و قتل اوس منوط به قتل جملۀ بطون یمن است و این مقدور شما و اعوانتان نخواهد بود، پس با او بسازید.<ref>رکـ: شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، صص۲۳۳-۲۳۴؛ تستری، قاموس الرجال، ج۵، صص۵۱-۵۲؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۳.</ref>
==قیس بن سعد==
{{اصلی|قیس بن سعد بن عباده}}
قیس پسر سعد از اولین کسانی بود که در مسائل پس از وفات پیامبر(ص) و در [[واقعه سقیفه|قضایای سقیفه]] و انتخاب خلیفه، با [[ابوبکر]] بیعت نکرد و به [[امیرالمؤمنین]](ع) مراجعه کرد و از یاران و کارگزاران امام علی(ع) بود.<ref>رکـ: حائری، منتہی المقال، ج۵، ص۲۴۳؛ ابن داوود، رجال، ص۱۵۵؛ طوسی، رجال، ص۵۴؛ علامہ حلی، خلاصہ الاقوال، ص۲۳۱؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۳۵۰.</ref>
==وفات==
سعد در سال ۱۵ق<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۴؛ ابن حجر، تہذیب التہذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ مزی، تہذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۸۰؛ ابن حجر، تقریب التہذیب، ص۲۸۱؛ ابن اثیر، اسدالغابہ، ج۲، ص۳۰۱.</ref> در مسیر حرکت به سوی حوران شام درگذشت.البته تاریخ وفات وی را ۱۱ق، ۱۴ق ذکر کرده‌اند که به نظر می‌رسد همان ۱۵ ق. درست‌تر باشد.
در مورد نحوه مرگ او اختلاف وجود دارد. برخی می‌گویند پس از این که وی از بیعت با عمر اجتناب کرد بنا به خواست وی از مدینه خارج شد و در مسیرش به سمت حوران [[شام]]<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۳.</ref> به مرگ طبیعی در گذشت. <ref>ابوحاتم، کتاب الثقات، ج۳، ص۱۴۹؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۸۵.</ref> برخی نیز معتقدند که سعد به قتل رسید. اما این که چه کسی وی را به قتل رساند دو نظر وجود دارد. برخی از منابع اهل سنت نوشته‌اند: [[جنیان]] وی را به این دلیل که ایستاده بول کرد کشتند.<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۷</ref>آنان پس از ارتکاب این قتل در حالی که دف می‌زدند این شعر را می‌خواندند:<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۴؛ ابن حجر، تہذیب التہذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۲۳۵؛ مزی، تہذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۸۰؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۷.</ref>
{{شعر}}{{ب|قد قَتَلنا سیدَ الخزرجِ سَعدَ بن عُبادة|ورَمَیناهُ بسهمین فلم یخطِ فُؤادَه}}{{پایان شعر}}
<small>{{وسط چین}}ما سعد بن عباده، سرور خزرج را کشتیم{{سخ}}و دو تیر به قلب او زدیم و تیرها به خطا نرفت.{{پایان}}</small>
این داستان مورد تردید برخی از اهل سنت واقع شده است. [[ابن ابی الحدید]] به داستانی اشاره کرده که به این ادعا طعنه می‌زند. نقل شده که مردی [[سنی|عامی]] از شیعه‌ای سؤال کرد که اگر خلافت حق علی(ع) بود و ابابکر آن را غصب کرد، چرا او درصدد بر نیامد تا خلافت را پس بگیرد؟ شیعه پاسخ می‌دهد: علی(ع) می‌ترسید که جنیان او را بکشند!<ref>تستری، قاموس الرجال، ج۵، ص۴۹.</ref>
شعری نیز در رد این ادعا سروده شده:
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول =:{{سخ}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب|یقولون سعد شقت الجن بطنه|الا ربما حققت فعلک بالغدر}} {{ب|و ماذنب سعد انه بال قائماً|و لکن سعداً لم یبایع ابابکر}}{{پایان شعر}}
<small>{{وسط چین}}می‌گویند [[جن|جنّیان]] شکم سعد را دریدند؛ ولی چه بسا تو با نیرنگ این کار را انجام داده باشی.{{سخ}}گناه سعد این نبود که ایستاده بول می‌کرد؛ بلکه گناهش این بود که با ابوبکر بیعت نکرد.{{پایان}}</small>
|تاریخ بایگانی | منبع = <small>شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۲۳۵.</small> | تراز =وسط| عرض = 440px| اندازه خط = 17px|رنگ پس زمینه=| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
برخی نیز معتقدند [[خالد بن ولید]] و [[محمد بن سلمه انصاری]]، به دستور [[عمر]] مأمور شدند که از او در [[شام]] بیعت بگیرند، زمانی که با مخالفت او روبرو شدند، هر یک تیری بر او بیانداختند و او را به قتل رساندند.<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۲۳۵.</ref>
-->
==حوالہ جات==
{{حوالہ جات|3}}
==منابع==
{{ستون آ|2}}
* ابن اثیر، اسدالغابہ فی معرفہ الصحابہ، دارالمعرفہ، بیروت، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۱م.
* ابن حجر، تقریب التہذیب، تحقیق خلیل مأمون شیحا، دارالمعرفہ، بیروت، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۱م.
* ایضا، تہذیب التہذیب، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
* ابن حزم، اسماء الصحابہ الرواة و مالکل واحد من العدد، تحقیق سید کسروی حسن، دارالکتب العلمیہ، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
* ابن داوود حلی، تقی الدین حسین بن علی، کتاب الرجال، منشورات رضی، قم.
* ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
* ابن عبدالبر قرطبی، الاستیعاب فی معرفہ الاصحاب، تحقیق علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، دارالکتب العلمیہ، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
* ابوحاتم تمیمی، کتاب الثقات، وزارة المعارف و الشؤون للحکومہ العالیہ الہندیہ، دارالفکر للطباعہ و النشر و التوزیع، بیروت.
* ابوعلی حائری، منتہی المقال فی احوال الرجال، مؤسسہ آل البیت(ع) لاحیاء التراثف قم، ۱۴۱۶ق.
* بخاری، محمد بن ابراہیم، التاریخ الکبیر، زیر نظر محمد عبدالمعبد خان، دارالفکر للطباعہ و النشر و التوزیع، بیروت.
* ایضا، صحیح البخاری باختلاف الروایات، دارالفکر للطباعہ و النشر و التوزیع، بیروت، ۱۴۱۸ق/۱۹۹۷م.
* ایضا، صحیح البخاری، شرح و تحقیق قاسم الشماعی الرفاعی، دارالقلم، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
* بلاذری، کتاب جمل من انساب الاشراف، تحقیق و تقدیم سہیل زکار، ریاض زرکلی، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
* تستری، محمدتقی، قاموس الرجال، موسسہ نشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۴ق.
* زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم لاشہر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المسشترقین، دارالعلم للملایین، بیروت، ۱۹۹۲م.
* سیوطی،
* شوشتری، نوراللہ، مجالس المؤمنین، کتابفروشی اسلامیہ، تہران، ۱۳۷۷ش.
* طبرانی، العجم الکبیر، تحقیق حمدی بن عبدالمجید السلفی، مکتبہ ابن التیمیہ، قاهره‍.
* طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، تحقیق سید محمدصادق بحرالعلوم، مکتبہ الحیدریہ، نجف، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م.
* علامہ حلی، خلاصہ الاقوال فی معرفہ الرجال، تحقیق جواد قیومی، نشر اسلامی، ۱۴۱۷ق.
* مزی، یوسف، تہذیب الکمال فی اسماء الرجال، تحقیق بشار عواد معروف، مؤسسہ الرسالہ، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۹۸م.
{{ستون خ}}
[[fa:سعد بن عباده]]
[[en:Sa'd b. 'Ubada]]
گمنام صارف